Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴ محمدرضا زائری، پژوهشگر و کارشناس دین می گوید: برخی از متولیان رسمی امور دینی در کشور گمان می کنند که ترویج زبان فارسی در قرآن، احادیث، ادعیه، مناجات و سایر شئون مناسکی مختلف عبادی ما باعث ضعیف شدن جایگاه اصل اعتقادات و آسیب دیدن ارتباط معنوی مردم می شود که این خود برداشت اشتباهی است. ما نمی گوییم کسی که به زبان عربی مسلط است، آن را رها کند بلکه راجع به مخاطبی صحبت می کنیم که از زبان عربی بیگانه است و نمی تواند از آن استفاده کند در واقع داریم جای خالی را پُر می کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


بحث ما بر این است آن کسی که با قرآن ارتباط ندارد، ولی با زبان فارسی می‌تواند ارتباط برقرار کند، چرا او را از این فرصت و ظرفیت محروم کنیم؟! این نکته‌ای است که در حال حاضر مورد غفلت است. برخی ترس و نگرانی بی جایی دارند که با ترویج قرآن، دعا و مناجات به زبان فارسی یا تأکید بر مضامین فارسی احادیث و روایات آسیبی به مسایل دینی، اعتقادی و ارزشی مردم وارد شود.

هنوز که هنوز ما در تلویزیون یک مناجات پیراسته‌ای بعد از نماز به زبان فارسی فراگیر نمی‌بینیم، همه مناجات‌ها و دعا‌ها بعد از اذان و مناسبت‌های مذهبی که پخش می‌شود به زبان عربی است. البته ترجمه آن نوشته می‌شود، اما شاید خیلی متفاوت باشد که این حس و حال را به زبانی که مخاطب می‌فهمد و با آن ارتباط برقرار می‌کند، منتقل کنیم.

تغییر زبان مناجات و دعا از عربی به فارسی طبیعتاً موضوع بسیار مهم، حساس و ظریفی است و حتماً باید راجع به آن فکر کنیم؛ اساس حرف من این است که ما نمی‌توانیم نسبت به این موضوع بی اعتنا باشیم و چشم خود را ببندیم، واقعیت این است که در حال حاضر بسیاری از جوانان و نسل جدید ما این بیگانگی و ناآشنایی را بروز می‌دهند.

* نباید از اعتراف به اینکه مردم ما با زبان قرآنی فاصله دارند، ترسید

* تصویر رسمی و حاکمیتی از قرآن، دعا و مسایل اعتقادی باعث شده که فاصله بین مردم و زبان قرآن به وجود آید

* خلاء آموزش حرفه‌ای و دقیق و مناسب زبان عربی وجود دارد

* کتاب‌های ترجمه خرمشاهی، موسوی گرمارودی، سیدمهدی شجاعی و بسیاری از اثر‌های ارزشمند به درستی به مردم معرفی نشدند

* بسیاری از شئون مانند مناجات بعد از نماز و ادعیه را می‌توان به زبان فارسی برگرداند

* نهاد‌های دینی و متولیان امور مذهبی و روحانیت نمی‌توانند نسبت به نشانه‌های فاصله مردم از قرآن بی اعتنایی کنند

* قرآن برای انسان سازی آمده پس باید پیام آن توسط مخاطب دریافت شود

* ناچاریم از قالب‌های جدید برای انتقال پیام قرآن استفاده کنیم

* به وظیفه و رسالت خود در انتقال پیام قرآن عمل نکردیم

* در حدیث قدسی از قهر کردن مردم با خدا حرف می‌زنیم، ولی مسئولین و روحانیت ما جرأت ندارند به این مساله اعتراف کنند

* باید جنبه‌هایی از قرآن را به مردم بیشتر یادآوری کنیم که انس، الفت و محبت آنان را با خدا زیادتر می‌کند

متن گفت وگو با محمدرضا زائری را درادامه می‌خوانید:

شما معتقدید که فضا و محیط اجتماعی و رفتار‌های روزمره و عملکرد عمومی ما با حقیقت و زبان قرآنی و دینی فاصله بسیار زیادی دارد و حتی مصادیق و نشانه‌های آن در سطح رفتار و عملکرد مردم و مسئولان مشهود است، منظورتان از زبان قرآن چیست و چرا این فاصله و شکاف روز به روز در حال افزایش است؟

برای حل هر مشکلی باید ابتدا واقعیت را پذیرفت و آن مشکل را درک کرد. براساس اطلاعات دقیق، مطالعه میدانی و تحقیق و پژوهش باید ابتدا به اصل مشکل اعتراف کنیم؛ اعتراف به اینکه مردم ما با زبان قرآنی فاصله دارند؛ این مساله، عجیب و غریب و پنهانی نیست و اعتراف به آن هم موجب نقصان و عیب و ایرادی در اصل اعتقاد و موضع ما نمی‌شود و نباید از این اعتراف ترسید. کافی است به مطالعات، اطلاعات و آمار آموزش و پرورش که در زمینه علاقه مندی دانش آموزان و نوجوانان به درس عربی در دروه دبیرستان صورت گرفته، نگاهی کنید و متوجه شوید میزان یادگیری زبان عربی در چه سطح پایینی قرار دارد. حتی میزان آشنایی دانشجویان در سطوح عالی نیز با زبان عربی در سطح پایینی است. معمولاً در آزمون‌های کارشناسی ارشد و دکتری و کسانی که رتبه‌های برتر کارشناسی ارشد هستند حتی در رشته‌های علوم انسانی این وضعیت بسیار ناخوشایند است. از سوی دیگر در دهه‌های اخیر پیوند زدن بیش از اندازه مسایل اعتقادی و دینی مردم به حاکمیت و نهاد‌های رسمی مجموعاً باعث شده که یک فضای منفی به وجود آید و هر جا که اسم قرآن، حدیث، دعا و مسایل اعتقادی به میان می‌آمد ناخودآگاه مردم یک تصویر رسمی و حاکمیتی از آن پیدا کردند؛ همه این مسایل باعث شده که فاصله بین مردم و زبان قرآن به وجود آید و این شکاف و فاصله جدی‌ترین مساله ما در حوزه ارتباطات محتوایی مردم با مفاهیم دینی است که باید برای آن چاره‌ای بیاندیشیم.

یکی از راهکار‌ها برای انس بیشتر مردم با قرآن را منوط به این امر می‌دانید که زبان عربی به شکل مطلوب، شایسته و سزاواری ترویج یابد تا زمان خواندن قرآن به درک و فهمی از معنای آن نیز برسیم، تاکنون چه میزان در این زمینه به موفقیت رسیدیم و چه اشکالاتی تا به امروز مانع از ترویج این رویکرد شده است؟

دو مساله باعث می‌شود که مردم به آموزش و فراگیری زبان روی آورند، اولین مساله نیاز و کاربرد است کما اینکه شما می‌بینید در سال‌های گذشته که چین آرام آرام به یک قدرت اقتصادی تبدیل شد میزان علاقه و گرایش مردم به آموزش زبان چینی هم افزایش پیدا کرد، در واقع باید نیاز و کاربردی وجود داشته باشد تا مردم به سمت یک زبان بروند. نکته دوم هم علاقه است، در واقع هژمونی دولت آمریکا و کشور‌های غربی باعث شد که انگاره‌ای و تصویری از خود در کشور‌های خاورمیانه و شرقی ایجاد کنند تا علاقه و فراگیری زبان انگلیسی بیشتر شد.

ما در مورد زبان عربی هیچ یک از این دو را نداشتیم، نظام آموزشی رسمی هم متأسفانه به دلایل مختلف بسیار ناشیانه و ضعیف عمل کرده است که اکنون زمان بحث در مورد آن نیست؛ زبان عربی بسیار ضعیف و نامطلوب و به شکل غیر دقیقی آموزش داده شده و همین مساله باعث شده که مردم همان حداقلی را هم که می‌توانستند فرا نگیرند. از جهت بحث‌های تکنیکی و فنی آموزش هم ظرافت‌ها و دقت‌هایی وجود دارد که در حوزه‌های علمیه ما هم مراعات نمی‌شود لذا می‌بینید که حتی روحانیون برجسته ما در بالاترین سطوح وقتی به ملاقات، کنفرانس و جلسه علمی با طرف مقابل خود تشریف می‌برند امکان ارتباط و برقراری ارتباط، گفتگو و مکالمه به زبان عربی را ندارند حتی طلبه‌های ما متون عربی روز را بعضاً نمی‌توانند بخوانند یا به آن زبان بنویسند.

طبیعتاً عدم ارتباط و تماس هم در این زمینه موثر است. به هر حال ما شرایطی داریم که ارتباطات گسترده و تعامل و رفت و آمد و مسافرت زیاد هم وجود ندارد هر چند که فضای مجازی آرام آرام قدری این خلاء را پُر می‌کند و به شکل ناخواسته با افرادی از کشور‌های دیگر در فضای مجازی مرتبط می‌شویم و طبیعتاً آرام آرام با آن زبان ارتباط برقرار می‌کنیم، اما به هر حال خلاء آموزش حرفه‌ای و دقیق و مناسب وجود دارد.

در طول سال‌های گذشته خود من بار‌ها چه در حوزه ترویج و تبلیغ و چه در حوزه آموزش با نهاد‌های مختلفی که دست اندرکار این حوزه بودند یا با آن مرتبط بودند، پیشنهادات متعددی را برای ترویج آموزش مناسب زبان عربی ارایه دادم، از تأسیس یک شبکه تلویزیونی برای کودکان و نمایش انیمیشن‌های شاد و جذاب کودکانه به زبان عربی تا شیوه‌ها و مدل‌های آموزشی تخصصی در نهاد‌های تعلیم و تربیت به شکل رسمی، اما معمولاً توجه چندانی به این حساسیت و ظرافت و اهمیت نشده است، به دلیل اینکه کسانی که مسئول این حوزه هستند توجه چندانی نداشتند که وقتی ما اساس دین خود را بر پایه زبان عربی داریم و تمام پیام‌های تبلیغات دینی به زبان عربی ارایه می‌دهیم، این زبان باید اولاً محبوب و مرغوب و مطلوب باشد و ثانیاً زبان فراگیری باشد وگرنه این اختلال ارتباطی بین ما و مخاطب به وجود می‌آید.

بار‌ها بیان کردید که برای فهم معنای و پیام قرآن می‌توان آیات را به زبان فارسی خواند؛ اما این تغییر گویا تابویی است که بنا نیست شکسته شود. اگر فارسی خواندن آیات قرآن در انتقال پیام بسیار موثر است، چرا این تابو شکسته نمی‌شود؟ کدام نهاد و متولی باید در این موضوع پیش قدم شود؟

دو مشکل وجود دارد، یک مشکل اینکه برخی از متولیان رسمی امور دینی در کشور گمان می‌کنند که ترویج زبان فارسی در قرآن، احادیث، ادعیه، مناجات و سایر شئون مناسکی مختلف عبادی ما باعث ضعیف شدن جایگاه اصل اعتقادات و آسیب دیدن ارتباط معنوی مردم می‌شود که این خود برداشت اشتباهی است. ما نمی‌گوییم کسی که به زبان عربی مسلط است، آن را رها کند بلکه راجع به مخاطبی صحبت می‌کنیم که از زبان عربی بیگانه است و نمی‌تواند از آن استفاده کند در واقع داریم جای خالی را پُر می‌کنیم. بحث ما بر این است آن کسی که با قرآن ارتباط ندارد، ولی با زبان فارسی می‌تواند ارتباط برقرار کند، چرا او را از این فرصت و ظرفیت محروم کنیم؟! این نکته‌ای است که در حال حاضر مورد غفلت است. برخی ترس و نگرانی بی جایی دارند که با ترویج قرآن، دعا و مناجات به زبان فارسی یا تأکید بر مضامین فارسی احادیث و روایات آسیبی به مسایل دینی، اعتقادی و ارزشی مردم وارد شود.

نکته دوم این است که متأسفانه مواد و محتوای جذاب و مناسبی نداریم مثلاً اگر در عاشورا مقتل را به زبان عربی می‌خواندیم، امروز به یک مقتل به زبان فارسی با زبان آهنگین و مناسب برای اجرا در محافل و هیئات مذهبی نیازمندیم. معتقدم چنین تغییر رویکردی در مورد قرآن و احادیث نیز ضروری است.

خوشبختانه ۳ سال پیش ترجمه آقای ملکی از قرآن کریم منتشر شد که ترجمه بسیار روان، امروزی، جذاب و اثرگذاری است. همین ترجمه باعث شد افراد بسیاری که شاید خیلی هم ارتباطی با قرآن نداشتند علاقه‌مند به این کتاب شوند و با آن ارتباط برقرار کنند البته هر مخاطبی اقتضای خود را دارد.

چند روز پیش فردی به من پیغام داد: «ترجمه آقای خرمشاهی از قرآن که سال ۷۶ به من دادید، باعث شد که من با قرآن آشتی کنم و ارتباط برقرار نمایم» یادم افتاد که دوستی داشتم که می‌گفت با قرآن نمی‌توانم ارتباط برقرار کنم و ترجمه‌ها جواب نمی‌داد و من ترجمه آقای خرمشاهی که آن زمان تازه منتشر شده بود را به آن معرفی کردم. می‌خواهم بگویم برخی از مخاطبان این نیاز و اقتضا را دارند. ما هنوز هم در ایام ماه مبارک رمضان ترجمه جذاب از دعای ابوحمزه و افتتاح که سیدمهدی شجاعی منتشر کردند را در تلویزیون و رسانه‌های عمومی ترویج نمی‌کنیم تا مخاطب بتواند شیرینی و لذت مناجات در شب‌های ماه مبارک رمضان را با این مضامین عالی و اثرگذار برقرار کند. یا ترجمه صحیفه سجادیه که آقای موسوی گرمارودی منتشر کردند و بسیار ترجمه جذاب و خوش خوان و اثرگذاری است و چندان به مردم معرفی نشده است. در مورد نهج البلاغه و باقی متون روایی هم دقیقاً این اتفاق افتاده است.

مسیحیت یک تجربه‌ای دارد که معتقدم در این زمینه از ما موفق‌تر بودند و آن اینکه بسیاری از شئون عبادی و دینی را برای نزدیک شدن به مخاطب به زبان محلی تبدیل کردند. البته مسیحیت از این مساله آسیب هم دیده و آن چندپارگی و افتراقی است که به وجود آمده است؛ به همین جهت ما در مورد نماز به زبان فارسی تشکیک و تردید می‌کنیم، فق‌های ما اصرار دارند که زبان عربی باشد که به جای خود محفوظ و درست است، اما بسیاری از شئون دیگر را می‌توان به زبان فارسی برگرداند مثلاً مناجات‌های بعد از نماز؛ هنوز که هنوز ما در تلویزیون یک مناجات پیراسته‌ای بعد از نماز به زبان فارسی فراگیر نمی‌بینیم، همه مناجات‌ها و دعا‌ها بعد از اذان و مناسبت‌های مذهبی که پخش می‌شود به زبان عربی است. البته ترجمه آن نوشته می‌شود، اما شاید خیلی متفاوت باشد که این حس و حال را به زبانی که مخاطب می‌فهمد و با آن ارتباط برقرار می‌کند، منتقل کنیم. من هنوز آرزو و حسرت این را دارم که شب جمعه صدا و سیما به جای اینکه متن عربی با ترجمه زیرنویس از دعای کمیل منتشر کند، یک ترجمه روان، اثرگذار و دقیق را جایگزین نماید.

این انس در مناجاتی که به زبان فارسی برای ائمه اطهار (ع) از جمله امام رضا (ع) خوانده می‌شود، کاملاً محسوس است.

بله دقیقاً… همان شعری که از مرحوم چایچیان باقی مانده و آقای کریمخانی به زیبایی و جذابیت آن را اجرا کردند چقدر روی دل‌های مردم اثر می‌گذارد، اگر فرض کنید به جای این می‌خواستیم از یک شعر عربی استفاده کنیم یا صرفاً متن دعا‌ها را به زبان عربی بخوانیم، شاید این جذابیت فعلی را نداشت البته من ادعا ندارم که حرف آخر را می‌شود زد، طبیعتاً این موضوع بسیار مهم، حساس و ظریف است و حتماً باید راجع به آن فکر کنیم؛ اساس حرف من این است که ما نمی‌توانیم نسبت به این موضوع بی اعتنا باشیم و چشم خود را ببندیم، واقعیت این است که در حال حاضر بسیاری از جوانان و نسل جدید ما این بیگانگی و ناآشنایی را بروز می‌دهند. به هر حال هستند کسانی که به دفاتر ازدواج مراجعه می‌کنند و تقاضای اجرای خطبه عقد آرایایی به زبان فارسی دارند یا هستند کسانی که در سفره هفت سین خود قرآن نمی‌گذارند، حتی اگر این تعداد کم هم باشد به نظر من موضوع بسیار حساس و مهمی است که باید به آن توجه کرد. نهاد‌های دینی و متولیان امور مذهبی و روحانیت نمی‌توانند نسبت به این نشانه‌ها بی اعتنایی کنند.

 قرآن در قالب‌های مختلف درس‌های بسیاری برای زندگی بشر دارد که قطعاً استفاده از این درس‌ها در متن زندگی سبب انس بیشتر با قرآن خواهد شد، سوالم این است که تا چه میزان در مصداقی کردن آیات قرآن در جامعه و زندگی موفق بودیم؟

به نکته بسیار دقیقی اشاره کردید. اساساً قرآن برای انسان سازی آمده است؛ تعبیری که مرحوم حضرت امام (ره) و نگاهی که همه فق‌ها و علمای ما دارند، این است که این کتاب (قرآن) آمده تا زندگی روزمره مردم را شکل دهد. سنت پیامبر اکرم (ص) و خاندان رسالت روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) همه برای این است که زندگی روزمره و حیات اجتماعی و فردی مردم را سامان دهد و هدایت کند. طبیعتاً باید این ارتباط به وجود آید و این پیام منتقل شود تا اثر بگذارد. در گذشته شاید این آموزش‌ها و تربیت‌ها به شکل قهری در خانواده و روابط درون خانواده اتفاق می‌افتاد و سبک زندگی از طریق نسل‌های گذشته منتقل می‌شد، اما نسل جدید و دوران و زندگی جدید به گونه‌ای است که این پیام‌ها باید از طریق رسانه منتقل شوند در واقع رسانه جایگزین نظام سنتی در انتقال مفاهیم و ارزش‌ها شده و ما چاره‌ای نداریم جز اینکه پیام هایمان را در قالب رسانه‌ای و با ابزار جدید و در فضای جدید به مخاطب منتقل کنیم.

مخاطبی که بخش عمده‌ای از وقت روز خود را با ویدیو، گیم‌ها و بازی‌های کامپیوتری می‌گذراند و روز به روز هم این مدل در حال قوی تر، جذاب‌تر و اثرگذارتر شدن است. ما نمی‌توانیم با پیام‌های سنتی انتظار داشته باشیم که مخاطب جذب کنیم به همین دلایل ناچاریم از قالب‌های جدید برای انتقال پیام خدا استفاده کنیم.

در ماه رمضان امسال شما به همراه گروهی اقدام جدیدی تحت عنوان «باغ رمضان» انجام دادید و علاوه بر فارسی خواندن آیات قرآن، برخی از پیام‌های قرآن را به صورت مصداقی با حضور اقشار مختلف مردم به تصویر کشیدید. اقداماتی مانند باغ رمضان چه تأثیرات مثبتی در انس گیری مردم با قرآن و پیام‌های قرآنی دارد؟

تلاش برنامه «باغ رمضان» بر این بود که در حوزه مفاهیم قرآن، حدیث و روایت ویدیو‌هایی را تولید کند؛ جدای از محتوایی که در متن برنامه استفاده و به آن پرداخته می‌شود، خوشبختانه این ویدیو‌ها مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفته است، چون دو نکته در ساخت این ویدیو‌ها بسیار جدی مدنظر بود، نکته اول اینکه قرآن و حدیث را در متن زندگی مردم نشان دهد. ما همیشه عادت کردیم یک روحانی و یک نفر که ریش و چهره مذهبی دارد با یک زبان عربی و غلیظ، آیه‌ای از قرآن را می‌خواند، اما واقعیت این است خانمی که حجاب ندارد و آقایی که کرواتی است و آدم معمولی که مغازه دار، کارمند و راننده است و اطلاعات مذهبی هم ندارد به همین اندازه مخاطب قرآن و حدیث است.

در این ویدیو‌ها تلاش شد که یک مغازه دار و یک راننده تاکسی و خانم خانه دار و معلم مدرسه ابتدایی را نشان دهیم که در حال قرائت قرآن و حدیث، اما به زبان فارسی هستند، و نکته دوم هم اینکه عین آن مضامین را ما به زبان فارسی می‌شنویم و جالب اینجاست که یکی از بازخورد‌های جذابی که در این چند روز داشتیم این بود که برخی به صراحت می‌پرسند واقعاً این حدیث بود که انقدر روان و ساده و عادی شنیدیم! چون همیشه مخاطب این انتظار را داشته و عادت کرده که مضامین قرآن و حدیث را به شکل بسیار سنگین و متتن و در عبارت بسیار دشواری بشنود گویی در یک هاله‌ای از جدیت و رسمیت همیشه با آن برخورد کردیم. در حالی که این مضامین، مضامینی هستند که خداوند می‌خواستند به گوش همین مخاطب عادی و معمولی برسد و انتظار خداوند این بوده که این مخاطب با این مفاهیم ارتباط برقرار کند. تعبیر نورانی امام رضا (ع) بسیار صریح، روشن و شفاف است که فرمودند: برای زنده نگاه داشتن مکتب، حرف‌های خوب ما را به گوش مردم برسانید، اگر مردم این حرف‌ها را بشنوند، خود از ما پیروی و تبعیت خواهند کرد» مشکل این است که متأسفانه نهاد‌های مختلف و طلاب، روحانیون، حوزه علمیه، صدا و سیما و معلم حزب الهی و انقلابی و مدعی که قرار بوده در هر دوره و زمانی تعبیر آیه شریفه قرآن که می‌فرماید: «این پیام را یاد بگیریم وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ به زبان مخاطب برای آن‌ها منتقل کنیم» شواهد نشان می‌دهد به وظیفه و رسالت خود عمل نکردیم. برنامه «باغ رمضان» تلاش دارد که این شکاف و فاصله را به اندازه خود پر کند و پیشنهادی دهند و الگویی معرفی کند. البته طبیعتاً این برنامه یا حرکت هم باید نقد، بررسی و اصلاح شود تا بتواند اثرگذارتر باشد و بیشتر جواب بگیرد.

در ویدیو‌های منتشر شده چهره‌های شناخته شده کشور حضور دارند، حضور این چهره‌ها و انتقال آیات و پیام قرآن از طریق این افراد، در راستای ترویج قرآن در میان مردم چه میزان موثر است؟

یکی از اقداماتی که در مورد قرائت ترجمه قرآن صورت گرفت، این بود که برخی از خانم‌هایی که بازیگر سینما هستند و مخاطب با آنان آشنایی دارد، متن ترجمه فارسی قرآن را بخوانند، به طور طبیعی مخاطب اولاً برایش جذاب‌تر است و توجه آنان بیشتر جلب می‌شود. ثانیاً فردی مانند خانم شبنم قلی خانی که بازیگر نقش مریم مقدس در مجموعه تلویزیونی مشهور است، وقتی آیاتی از سوره مریم را می‌خواند برای مخاطب اثرگذارتر و در خاطر و حافظه او ماندگارتر خواهد بود.

طبیعتاً وقتی این ویدیو‌ها منتشر می‌شود، یک پیام ضمنی هم با خود دارد که لزوماً قرآن کریم برای خانم‌های چادری و مذهبی نیست یا لزوماً قرآن کریم برای افرادی که سبقه و ظاهر و شمایل مذهبی دارند، نیست بلکه این قرآن برای طیف‌های مختلف است. اتفاقاً ما باید تلاش کنیم قرآن را از زبان کسانی بشنویم که حتی انتظار نداریم قرآن بخوانند؛ اولین نتیجه این اقدام آن است که می‌تواند دایره گسترده‌تر و گستره وسیع‌تر مخاطب را برای پیام‌های قرآنی دعوت کند.

به دلیل شیوع کرونا امسال مجالس قرآنی به طور جمعی برگزار نمی‌شود و اکثر محافل قرآن خوانی یا مراسم مذهبی به صورت مجازی است، شرایط متفاوت ماه رمضان امسال و ظرفیت به وجود آمده از آن را چگونه می‌توان به یک فرصت تبدیل کرد به گونه‌ای که حاصل آن انس بیشتر مردم با قرآن باشد؟

شاید شرایط و اقتضائاتی که پس از فراگیری ویروس کرونا پیش آمد در بطن و متن خود می‌تواند فرصت‌هایی را هم رقم بزند گرچه به ظاهر تهدید دیده می‌شود و طبیعتاً شرایط ناگوار و تلخی را برای همه کسانی هم به وجود آورده که انس و الفتی با زیارتگاه‌ها و مساجد داشتند، مخصوصاً در ماه مبارک رمضان این فاصله و دوری طبیعتاً تلخ و ناگوار است، اما اولاً خود آن‌ها در فضای مجازی و در ارتباطات تصویری و رادیویی در حال کسب تجربه جدیدی هستند و ثانیاً مخاطبینی که شاید به طور طبیعی علاقه و عادتی به رفتن به مساجد نداشتند، می‌توانند از این فرصت بهره بگیرند، از این جهت ماه مبارک رمضان در سال جاری اهمیت دو چندانی دارد و وظایف، رسالت و مسئولیت نهاد‌های مربوط مانند سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما و نهاد‌هایی این چنینی را دو چندان می‌کند که از این فرصت بتوانند به درستی استفاده کنند تا مخاطبان مخصوصاً کسانی که شاید به هر دلیل با این مفاهیم و ارزش‌ها قهر کردند با دین و مفاهیم دینی ارتباط، آشنایی و انس بیشتری پیدا کنند.

برای من بسیار عجیب است که ما در حدیث قدسی از قهر کردن مردم با خدا حرف می‌زنیم، ولی مسئولین و روحانیت ما جرأت ندارند به این مساله اعتراف کنند یعنی خداوند پذیرفته که برخی از مردم با او قهر هستند و به دنبال آشتی دادن آنهاست، اما مسئولین ما نمی‌پذیرند. پیامبر اکرم (ص) پذیرفته و تلاش می‌کند که مردم را با خدا آشتی دهد؛ اما مسئولین ما قبول نمی‌کنند؛ اهل بیت (ع) و خاندان رسالت به این مساله اعتراف می‌کنند و زندگی خود را وقف این کردند که مردم را با خدا آشتی دهند، اما مسئولین ما قبول نمی‌کنند و می‌گویند چنین چیزی وجود ندارد!

ما ابتدا باید اعتراف کنیم که بخشی از مردم به هر دلیل با خدا، پیامبر (ص)، اهل بیت (ع) و ارزش‌های دینی قهر هستند. شاید یکی از دلایل این قهر عدم آشنایی است یا اینکه از مدعیان این ارزش‌ها مسایل ناخوشایندی دیدند. ما باید تلاش کنیم اکنون که این فرصت مجازی به وجود آمده و می‌توانیم با آنان ارتباط برقرار کنیم، این ارتباط شکل بگیرد. اگر آنان تاکنون به مسجد نمی‌آمدند، اکنون مسجد می‌تواند در فضای مجازی به خانه‌های آن‌ها برود. حتماً باید این فرصت را قدر بدانیم و مسئولیت بزرگ خودمان برای رساندن پیام خدا به آنان را انجام دهیم. در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: «موسی حب الی الا خلقی؛ منِ خدا را محبوب مردم کن و کاری کن مردم منِ خدا را دوست داشته باشند.» حضرت موسی (ع) سوال کرد که چطور این کار را انجام دهم، خداوند فرمود: ذکرهم بآلای؛ نعمت ها، ارزش ها، درخشش ها، الطاف، محبت‌ها و خوبی‌های مرا به مردم یادآوری کن.» امروز هم این مسئولیت ما و مسئولیت نهاد‌های ذی ربط از دفاتر مراجع و حوزه‌های علمیه تا صدا و سیما و سازمان تبلیغات و وزارت ارشاد و امور مساجد است که این رسالت را انجام دهیم. باید بپذیریم که بخشی از مردم با ما قهر هستند، اگر این مساله را پذیرفتیم آن زمان تلاش می‌کنیم تا راه‌های آشتی را پیدا کنیم.

با توجه به شرایط مردم جامعه ایران که هم با فشار اقتصادی رو به رو هستند و هم شیوع کرونا سبب شده، در نگرانی و اضطراب بیشتری روز‌ها را سپری کنند، توجه به کدام آموزه قرآن پیش از پیش نیازمند است و باید در اولویت قرار گیرد و تدوین و تبیین شود؟

اولین مساله‌ای که در قرآن کریم به شدت بر روی آن تأکید می‌شود، جنبه محبت، رحمانیت، لطف و عنایت خداوند است. مردم باید کسی را دوست داشته باشند تا صدا و پیام او را بشنوند و به سمت او قدم بردارند لذا در اولویت اول باید جنبه‌هایی از قرآن را به مردم بیشتر یادآوری کنیم که انس، الفت و محبت آنان را با خدا زیادتر می‌کند. در قدم‌های بعد نوبت به احکام و مسایل اعتقادی و اخلاقی و سایر آموزه‌های قرآن خواهد رسید.

اگر کسی با قرآن ارتباط برقرار کرد، باقی را خودش فرا خواهد گرفت، مانند تعبیر معروفی که «ما اگر به مردم ماهیگیری یاد دهیم، خودشان بعداً ماهی می‌گیرند، اما اگر هر روز هم به آنان ماهی برسانیم هیچ وقت از ما بی نیاز نخواهند بود و یک روز هم که ما نباشیم گرسنه خواهند ماند.» مهم این است که ما جرقه‌ای در دل‌های مردم بزنیم و آتشی را فروزان کنیم، پس از آن، این آتش دیگر فروکش نخواهد شد. منبع: شفقنا لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبط

منبع: رویداد24

کلیدواژه: رویداد24 محمدرضا زائری دین حال حاضر آن ارتباط برقرار ماه مبارک رمضان مسایل اعتقادی زبان فارسی ویدیو ها زبان عربی انتقال پیام وجود آید بعد از نماز باعث شده قرآن و حدیث منتقل کنیم فضای مجازی صدا و سیما قرآن کریم زبان قرآن باغ رمضان انس بیشتر پیام قرآن قهر کردن پیام ها ارزش ها باعث شد روز هم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۸۵۹۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»

  علی هادیلو؛ اعتماد    پژواک جدایی مناطق آسیای میانه و ایران، قصه‌ای پرغصه به وسعت تاریخ ایران معاصر است؛ اما فارغ از مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته، اغلب ایرانیان را وقوف نیست که چه بر سر میراث هزارسالگان در سرزمین‌های جدا افتاده رفت.   کتاب «تاجیکان ورارود؛ از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۴» نخستین روایت علمی دقیق و مدون به سبک تاریخ‌نویسی‌نو و به زبان فارسی در این زمینه است. این کتاب پرارج گرچه در سال ۱۴۰۰ در ایران منتشر شد، اما به دلیل خاستگاه تاجیکی محقق (نماز حاتم) آنچنانکه باید و شاید در فضای رسانه‌ای ایران ارج نهاده نشد.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود، شرح رنجی است که از فرط بی‌صدایی تاکنون شنیده نشده و برای شنیدن آن باید گوش به دیوار ستبر تاریخ خواباند. این درد به تعبیر فروغ فرخ‌زاد، بانوی شعر و ادب ایران زمین، از آن جنس دردهایی است که «انسان را به سکوت وا می‌دارد، از این رو بسیار سنگین‌تر از دردی است که انسان را به فریاد وا می‌دارد.»   سرگذشت روزگار زبان فارسی و تاجیکان در این کتاب دست‌کمی از دوران پرآشوب پس از ورود و سیطره مغولان بر ایران نداشت و چه بسا تلخ‌تر از آن عصر بود.     قوم مهاجم مغول، به روایت موجز جوینی، «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، اما چند سالی نگذشت که پیش از فروپاشی دولت‌شان، در بستر کارگاه حریر فرهنگ، اندیشه و مدنیت ایرانی سر به راه‌تر شده، زبان فارسی را به عنوان زبان خود برگزیدند و به تدریج به کیش و آیین ایرانی و اسلامی گراییدند و حتی مروج آن شدند، حال آنکه زبان فارسی آسیای میانه در چنگ قوم یأجوج و مأجوج گرفتار شده و به مرور جای خود را به زبان‌های روسی و ازبک داد.       نماز حاتم، نویسنده کتاب، از محققان و استادان برجسته و بنام دانشگاه ملی تاجیکستان است. او استاد گروه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان است که تاکنون ۱۵ کتاب و بیش از ۲۶۰ مقاله به نگارش درآورده است.   کتاب‌های تاریخ خلق تاجیک (کتاب درسی برای کلاس نهم) و «سرنگون کردن ترتیبات امیری در بخارا» (کتاب دانشگاهی) از جمله مهم‌ترین آثار این محقق شهیر تاجیکی است.    تاریخ تاجیکان ورارود، روایتی خواندنی درباره ماجرای گذر سرسلامت تتمه زبان فارسی و قوم بزرگ تاجیک در منطقه آسیای میانه از دوران پرتلاطم و پرآشوب سیطره روسیه تزاری و شوروی و سلاخی فارسی‌زبانان آسیای مرکزی در میانه سال‌های (۱۸۶۰-۱۹۲۴) است و ماجرای این گذر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به مثابه داستان سیمرغ عطار است که تنها معدودی از مسافران با موفقیت در این سفر سیاسی، تاریخی و فرهنگی به مقصد رسیدند.      کتاب تاریخ تاجیکان ورارود تاریخ صرف نیست و همچنانکه ویل دورانت تاریخ تمدن را شرح دستاوردهای عظیم انسانی روی سواحل رودخانه خروشان و پرهیاهوی تاریخ می‌دانست، روایتی از شجاعت، قهرمانی و تلاش نفسگیر یکی از کهن‌ترین ملت‌های جهان در حفظ و گسترش زبان فارسی، فرهنگ، سنن اخلاقی، اقتصاد، اندیشه، دانش، کشاورزی، ارتباطات و میراث گرانبهای نیاکانی است.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته ایرانی نیست؛ بلکه نویسنده (نماز حاتم) کوشش خود را به کار گرفته تا براساس منابع تازه و از نگاهی نو صفحات درخشان تاریخ نیاکان خویش را در مبارزه با مهاجمان روس و پاسداری از میهن خود روایت کند.   ملتی که به توصیف این محقق، در برابر دشمن، «نه سپر، بلکه فرهنگ خود را پیش گذاشت، به قوم مهاجم دوستی، همزیستی و همکاری را پیشنهاد کرد، خود که فرهیخته و معارف‌پرور بود، به بیگانگان کوچی، برتری دانش و فرهنگ را اثبات نمود، ایشان را نیز به همین راه هدایت ساخت.»   در این کتاب که به کوشش آرش ایران‌پور، محقق ایرانی، برگردان و شرح شده، معادل‌های روسی و «کریلی» با وسواسی مثال‌زدنی به معادل‎های فارسی برگردانده شده است.    این کتاب را می‌توان نمونه‌ای از شکل‌گیری یک مکتب تاریخ‌نگاری جدید در آسیای میانه نیز قلمداد کرد؛ مکتبی که با وجود تاثیرپذیری از راه و روش تاریخ‌نگاری شوروی -البته وجوه علمی و مثبت آن- از این توانایی نیز برخوردار است در جایی که به بررسی سیاست‌های مقامات شوروی مربوط می‌شود، بدون پرخاش و تندی، جوانبی از آن را مورد نقد و بازنگری قرار دهد.   این کتاب همچنین نقبی به فرآیند تدریجی فارسی‌زدایی از آسیای میانه زده و روایتی داستان‌گونه و جانسوز دوران فترت زبان فارسی در این خطه، فراروی ما می‌نهد.    از زمان ورود اشغالگران روس به آسیای مرکزی (۱۸۶۰)، شوربختی فارسی‌زبانان و افول تاجیک‌ها آغاز می‌شود و به دلایل متعدد و دسیسه‌های حکمرانان در سیادت روسیه تزاری به ویژه حکومت شوروی به مرور زبان فارسی جایگاه پیشین خود را از دست می‌دهد و حتی ‌کار به تحقیر فارسی زبانان و استحاله قوم تاجیک می رسد‌.      فرآیند فارسی‌زدایی که عملا از دوره حکومت شوروی رنگ و بویی جدید به خود می‌گیرد، با تبر تقسیم‌ (مرزبندی‌های ملی) در ۱۹۲۴ به اوج می‌رسد و میوه‌های خونین آن را می‌توان به ویژه در نسل‌کشی روشنفکران فارسی زبان در دهه ۱۹۳۰ به وضوح مشاهده کرد.   به روایت نویسنده در صفحات مطبوعات چه آسیای میانه و چه روسیه درباره تاجیکان و زبان فارسی (که از ۱۹۲۴ نام آن به تاجیکی تغییر کرد) تقریبا چیزی چاپ نمی‌شد.     حتی «اگر به ناگه مقاله‌ای هم چاپ می‌شد، بیشتر آنها غرض‌ورزانه بوده، گاه تاجیکان و زبان فارسی تاجیکان را آشکارا تحقیر می‌کردند.» کار بدانجا رسید که بر حذف زبان فارسی و انکار موجودیت این زبان و تاجیکان، رسما پافشاری می‌کردند.    گفتنی است کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود» از دهه ۱۸۶۰ تا سال ۱۹24 تالیف نماز حاتم، به کوشش آرش ایرانپور از سوی انتشارات شیرازه ما در ۶۲۴ صفحه منتشر شده است. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • توسعه ظرفیتهای آموزش زبان فارسی در جمهوری خودمختارنخجوان
  • نهضت ترجمه اشعار فارسی به عربی در خوزستان
  • گزارش BBC در باره نیکا شاه کرمی تناقض های متعدد دارد
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را در خراسان رضوی گزارش دهند
  • ظرفیت نیروگاه‌ها پاسخگوی نیاز کشور در فصل تابستان نیست
  • انتقاد از سریال «حشاشین» به رسانه‌های عرب‌ زبان رسید
  • توانایی زبان فارسی در گرو این است كه زبان علم باقی بماند
  • مرکز رصد فرهنگی کشور: ۶۵ درصد از مردم در خانه دیوان حافظ دارند